شما ساعت چند هستید؟! من به وقت شیطنت هام ده صبحم! سر حال و آفتابی. حال خوب بعد از کره و مربای آلبالوی خانگی با نان بربری ترد محله مان که ختم میشود به یک استکان چای با عطر گل محمدی به وقت جدیت اما دوازده ظهرم ! به سختی و تیزی آفتابش با یک جفت چشم تخس و نگاهی نفوذپذیر با شدت هرچه تمام تر میتابم به آنچه که میخواهمش کسل که باشم سه عصرم ! اصلا بلاتکلیف. بی حوصله مثل دوچرخه ی سالم خاک خورده ی گوشه انبار که بلااستفاده مانده و ساکن و ساکت سکوت مشغله ی من است منبع
درباره این سایت